حجیت استحسانحجیت استحسان یعنی صحیح دانستن استناد و احتجاج به استحسان. ۱ - تعریفحجیت استحسان، به معنای صحت تمسک به آن به عنوان منبعی برای استنباط احکام شرعی است. در مورد حجیت یا عدم حجیت استحسان، اختلاف وجود دارد؛ فرقههای حنفی ، مالکی و حنبلی آن را حجت میدانند، ولی شیعه ، شافعی و ظاهری، سخت با آن مخالف بوده و آن را حجت نمیدانند. برای اثبات حجیت استحسان به ادله نقلی و عقلی زیر استناد شده است: ۱. آیه ﴿وَاتَّبِعُوا اَحْسَنَ ما اُنْزِلَ اِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾؛ «از نیکوترین چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما فرود میآید، پیروی کنید». ۲. آیه ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ﴾؛ « بشارت ده بندگان مرا، آنان که تمام گفتارها را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند»؛ ۳. حدیث « ابن مسعود » که گفته است: «ما رءاه المسلمون حسنا فهو عند الله حسن»؛ «آن چه را که مسلمانان نیک شمارند، نزد خداوند نیز پسندیده است»؛ ۴. آیه ﴿ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج﴾؛ «خداوند برای شما در دین حرجی قرار نداده است»؛ ۵. آیه ﴿یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ﴾؛ «خداوند برای شما راحتی و آسانی را میخواهد و سختی را نمیخواهد»؛ ۶. اجماع ؛ به این بیان که در اجاره باید عوض و معوض معلوم باشد، و مسلمانان اتفاق دارند که علم به مدت توقف در حمام و مقدار آب مصرفی، در صحت اجاره شرط نیست. ۷. دلیل عقلی ؛ « شاطبی » در کتاب خود برای حجیت استحسان، به دلیل عقلی تمسک جسته و گفته استدلال به قیاس به این انگیزه صورت گرفته که از طریق آن به مصلحت ، دست رسی و از مفسده اجتناب گردد، حال اگر عمل به قیاس در یک مورد مستوجب مفسده باشد، تردیدی نیست که باید به مقتضای مصلحت عمل نمود، نه به مقتضای قیاس. مخالفان استحسان، این ادله را بسیار ضعیف دانسته و به همه آنها پاسخ دادهاند. [۵]
محقق داماد، مصطفی، مباحثی از اصول فقه، ج۲، ص ۱۸۰-۱۷۷.
[۶]
جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص ۳۲۵-۳۲۲.
[۷]
زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج۲، ص ۷۵۰-۷۴۸.
[۸]
بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، ص۱۰۷.
[۱۰]
محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۲۴۱.
[۱۱]
موسی، کامل، المدخل الی التشریع الاسلامی، ص۲۱۳.
۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۹۳، برگرفته از مقاله «حجیت استحسان». |